ولادتـ مولاالموحدین امیرالمؤمنین ؛
حضرتـ علی ابن ابیطالبـ علیهم السـّلام
بر پیروان و دوستداران حقیقی حضرتش مبارک
تاصورت و پیوند جهان بود،علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
آن قلعه گشایی که در قلعه ی خیبر
برکند به یک حمله و بگشود، علی بود
آن گرد سرافراز، که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست نیاسود، علی بود
آن شیر دلاور، که برای طمع نفس
بر خوان جهان، پنجه نیالود علی بود
این کفر نباشد، سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود
مـا یکـــ ملّتـــــ « دوستدار علــی (ع) » هستیم ...،
امــّا نــَه « شـیـعه علــی (ع) » ...!
چــرا کـه شـیـعه علــی (ع) بــودن ،
علـی وار بـودن ، علـی وار اندیشـیدن ،
علـی وار احساس کـردن در برابر جامعـه،
علـی وار مسـؤولـیتــــ داشــتن و انجــام دادن"
و در بـرابـر خـــدا و خلـق ، علـی وار زیستنـــ ... ،
علـی وار پرسـتیـدن و علـی وار خـدمتـــ کـردن استــــ .
اسلام کمتر مدیون شمشیر علـی (ع) و جهاد اوستـــ و
بیشـتر مدیون سکـوت و تحـّمل اوستـــ ...!
مگــر با کلـمات می توان از علــی (ع) سخن گفت ؟
باید به سکوت گـوش فـرا داد تا از او چـه ها میگوید ؟
او با علــی(ع) آشـناتــر استــــ ...
( دکتر علــی شریعتی )
امــام باقـــر ( علـیه السـّلام ) می فــرمایـند:
دنیــــا بازاری از بازارها استــــ. ...
گروهی از این بازار خارج میشوند، کالای نافع و سودبخش میبرند و
بعـضی با مـتاع مـضـر و زیـانبـار از این بازار بیـرون میروند.
* دروغ گفتن باعثــــ خــرابی ایمـــان استـــــ.
* چون دو مـؤمن بـهم برخورند و مصافحــه کـنند "
خـــدا به آنها رو کند و گناهان از چهره آنها بریزد تا از یکدیگر جدا شوند.
* از وعده های حتمی خـــداوند" قـــیام قــائــم ما استـــــ .
هرکس در این گفتار شکـــ و تـردید به خـود راه دهـد "
خـــدا را به حال کـفر و انــکار ؛ملاقات میکند .
و آنان که برای ظهور امام زمان (عج) تعیین وقت میکنند دروغ می گویند.
* دعایی که بیشتر امید استجابت آن میرود و زودتر به اجابت می رسد "
دعــا برای برادر دینی استـــ " در پشت سر او ( در غــیاب او ) .
* نشـانه فـروتـنی آن استـــــ کــه :
به نشستن در جـایی پـایین تـر از شــأنتـــ راضـی باشـی.
* هـر کسی به آنچــه کـه می دانــد ، عمل کــند ...،
خـــداوند آنچــه را کـه نمی دانــد، به او خواهد آموختــــ.
* کسـی به ولایتــــ ما نمی رســد ...
مگـر با عمـل (شـایســته) و دوری از گـــناه.
فــاطمــه (س) یعـنی پـــدر را مـــادری
در مـصیبتــها علــی (ع) را یــاوری
فــاطمــه(س) یعــنی دلــی پـر درد و ریشـــ ؛
ابتــدا افــراد دیگـــر بعــد خـویـشــ ...
هـر چـه گـفتـم ... باز دیــدم فــاطمــه(س)
در مقـامـی ستــــ بـرتـر از " از اینـهـمـه
مــا زِِ وصفــــ نــام او هــم عــاجـزیم
کــی تــوانـیم وصفــــ ذاتـشـــ را کـنـیم
لیکــــ مـی گـویـم " کنـــون در خـاتمــه
فــاطمــه (س)... یعــنی تمــامــأ " فــاطمــه (س)
در این روز در سال 201 هجری "
کریمـه اهـل بیتـــ حضرتــــ فاطمـه معصـومه سـلام الله علیـها
به قــم تشریف فـرما شدند "
حضرتـــ با قـدوم مبارکــ خود این شهر را متبرکـــ گردانیدند ,
زنـهای قــم به خدمتـــ آن حضـرتـــ می رسیدند و از وجود آن حضـرتـــ "
استفاده می کردند تا بعد از 17 روز از دنیا رحلتــــ فرمودند.
روز 23 ربیـع الاول سالـروز ورود آن حضـرتـــ به شهر مقدس قـم استــــ.
باید توجه داشت که با ورود حضرت معصومه (س) به قــم "
بسیاری از سـادات علـوی و امامزادگان به قــم آمدند "
هیچ شهری در ایران مانند قـم امامزاده ندارد که معروف است 444
امامزاده در قــم است.
ورود آنــها به قــم مایه افتخار این سرزمین است و
باعث تحول عظیم معنوی در قم می باشد ...
گرچه جسمشان در میان ما نیست "
ولی روحشان حاضر و ناظر اعمال ماست " بنـابراین ما که از
دوستداران خاندان رسالت هستیم باید کاملاً مراقب اعمالمان باشیم "
مبادا قلب مطهر شان را با کارهای نامناسب خود جریحه دار کنیم .
به ویژه در مورد مسایل اخلاقی کمال دقت را داشته باشیم .
شـهر مقدس قـــم باید برای همه الگــو باشد "
وقتی که زائران به قـــم می آیند باید کولـه باری از عفتــــ ، علـم ،
کمالاتــــ و اخـلاق نیکــــ را با خـود به سـوغـاتـــ ببـرند.
دلِ مـَنـــ را چـه مـبتـلا کــرده ؟؟؟
جـلوه هـایـی کــه دَم بــه دَم داری .
حـضـرتــــ عـشـق ! حـضـرتــــ بـــاران !
در دلِ خـسـته ام حـَـرم داری ...
سالروز ولادت با سعادت "
پنجمین اختر تابناک امامت برشیعیان جهان مبارکباد.
به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا ،
پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند ،
جز اینکه حاجتش را بر آورد . کافی ، ج 2 ، ص (475)
نــام : امام محمد باقر (ع)
الــقابــــ : باقر – باقر العلوم
کـنیــه : ابو جعفر
نـام پــدر : علی ابن الحسین(ع)
نـام مــادر : ام عبدالله
تـاریـخ تـوّلــد : سوم صفر سال 57 هجری در شهر مدینه
دوران امـامتــــ = : 18 سال
مدّت عمـر مبــارکشــان = : 57 سال
امـام محّمد بـاقـر (ع) "پنجمین آفتابى است که بر افق امامت،
جاودانه درخشیدند . و زندگیشان سراسر دانش و ارزش بود،
و از این رو بـاقـر الـعلـوم نامیده شدند،
چرا که علم را می شکافتند و به اصل آن پی می بردند .
و فروع علم را از آن استنباط می کردند .
و دامنه علوم را وسعت می دادند؛
و در علــم تبحر فراوان داشتند" به آن معنی که :
زمین را می شکافند و مکنونات آن را آشکار می کنند.
گنجینه های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها "و لطایف را
که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می کردند.
گـزیـدهایاز سـخـنان آن بـزرگــوار :
تو را به 5 چیز سفارش میکنم :
۱- اگر مورد ستم واقع شدی ؛ ستم مکن ...
۲- اگر به تو خیانت کردند ؛ خیانت مکن ...
3-اگر تکذیب کردند، خشمگین مشو ...
4-اگر مدحت کنند ؛ شاد مشو ...
5-اگر نکوهشت کنند؛ بیتابی مکن ...
پیــامبــراکــرم (ص) " قسـم یــاد کــردند ؛
اگـر مـیان پیــروان مـا طـالبــــ حـاجـتی بـاشـد ؛
خــدا بـه واسطــه خـوانـدن حـدیثـــــ کــسـاء ...
در اوّلـین جـمـعـه مـاه صـفـر "حاجـتش را بـر آورده می کـند .
از آن همـه سـخنـرانـی مـهم روز غــدیـر خـم"
تنــها یکـــ جمـله مـانـده استـــــ .
امّــا این را هم روا نداشته اند ؛ که عاشقان ولایت داشته باشند.
و بــه آن چـَنگــــ بـزننـد و
کـه در این هـم خـدشه کــرده اند کـه:
ولایتــــ " یـعنی دوسـتی ...! نــَه سرپرسـتی و زعامت و امـامتـــ،
و اینـکـــ این مـائیم ؛که رسالتــــ بـر دوش داریــم و ...
وظیفه خطیر ابلاغ فرمان رسول خاتم صلی الله علیه وآله "بعهده ماست"
کـه فــرمـان دادنـد؛ این پیـام را بـه دیـگــران،
پــدران بـه پــسران ، نسـل انــدر نسـل تـا روز قـیامتــــ، بـرسـانیـد.
چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
آن را به محبّت علــی(ع) بخشیدند.
شبی در محفلی ذکـر علــی(ع) بود
شنیدم عارفــی فـرزانـه فـرمود:
اگـر آتـش بـه زیـر پـوستــــ داری !
نسـوزی گــر علــی(ع) را دوستـــ داری.
خـورشـیدِ شِکـفـته در غــدیر استــــ علــی(ع)
بـاران بـهار در کـویـر استــــ علــی(ع)
بـر مـسنـد عـاشقـی شَـهی بـی همتـاستــــ
بـَر ملکـــ مـحمّـدی امیــر استــــ علــی(ع)
روز مـحـشــر پـرسـیـد ؛ ز مـن رّبِ جَـلـی
فـرمود:تـو غـرق گنـاهی .؟. گفتمش یـا رّب بلـی
فـرمود: پس آتش نمیـگیرد چــرا ؟ جـسم و تَنـَتــــ
گفتمش " چون حـکـــ نمـودم روی قـلبم" یــا علــی(ع)
یاعلیُ(ع)یا علیُ(ع)یاعلیُ(ع)یا علیُ(ع)یاعلی(ع)
حقـّـاً کـه حـقیقـتاً عـلی (ع) حـّق باشـد
حـّق استـــ عـلی(ع) زِ حـّق کـه بـَر حـّق باشـد
دیـدیـم خَـطی بـه دفـتر لَـم یَـزلـی
حـّق با عـلیُ(ع) عـلی (ع) مَعَ الحَّق باشَد
...
اگــر چـه در خـانــه ؛ دو اُسـوه صـبـر و ایـمان و تـقـوا... ،
کانون ساده زیستی، زهد ، ایثار ، انفاق ، جهاد ، سیاست ،
اندیشه، شجاعت و هزاران فـضیلت دیـگر بــود و
اگر چه آنها مـحبوب تـرین انـسانـهای عـالـم هـستند و
عمری پررنج و مصیبت داشتند !
و لیکن زندگی آنان خالی از لحظات شیرین و دلپسند "
تفریح و شادی هم نبود.
چــرا ؟؟؟ کــه علـی (ع) و زهـــرا (س)"
هم انسانند و انسان هم به شادی و تفریح احتیاج دارد.
شیرین ترین اوقات زندگی ، لحظاتی است که
انسان چشم به معشوق خود می دوزد و او را می نگرد.
و عاشقانه با او صحبت می کند و نهایت عشق و
عاطفه خود را در کلام و نگاه ابراز می دارد.
زنـدگـانـی علـــی (ع) و زهــــرا (س)
پـــُـر استــــ " از لـحظـات عـاشـقانـه و شـیـرین.
علــی (ع) می فـــرمــــاینــــد:
((دائــماً به او می نگریستم و از دلـم غـم و انـدوهـها برطرف می شد.))
و فاطمه (س) خطاب به همسرش می گوید:
علی جان ! جانم فدای تو ! جان و روح من سپر بلای جان تو !
یا اباالحسن " همواره با تو خواهم بود. چه در خیر و نیکی به سر ببری،
چه در سختی ها و بلاها گرفتار شوی، همواره با تو خواهم بود.
و چه نیکو کلام خود را به اثبات رسانید و
جان خویش را در طبق اخلاص نــهاد و فــدایی علــی (ع) شد.
اما از آنجا که : در بالاترین مراتب انسانیت قرار دارند،
تفریح و شادیشان هم متناسب با روح متکاملشان و به دور از هر گونه،
افراط و تفریط است.
مروری بر چند نمـونه زیبـا از زنـدگی سراسر زیبـای این بــزرگـواران "
مـؤیـد مطـالـبـــ فـوق استـــــ :
در شبــــ عـروسی شــان،
اگـر چـه زنـان دَفـــــ می زنند و سرودهای شــاد می خـواننــد،
امّا فضای مجلس خالی از تکبیر و سرودهای معنوی هم نیست.
در صحنه ای دیگر زهرا (س) را مشاهده می کنیم که :
در حضور علی (ع) با فرزندش حسین مشغول بازی کردن است و
به او می فرماید :
اَنتَــــ شَبیــها بــِأبــی ... لَــستَــــ شَبیــها بـِـعَـلـی ...
تو به پدر من پیامبر شبیهی و به پدرت علی شباهتی نداری.!
و این موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شود.
در جای دیگری علی (ع) و زهرا (س) را مشاهده می کنیم که :
به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و
در قالب گفتگوی شنیدنی، تفریحی شیرین و دلپسند دارند.
علی (ع) می فرماید: ای فاطمه جان ! رسول خدا ،
مرا بیشتر از تو دوست می دارد. و حضرت زهرا (س) پاسخ می گوید:
از سخن تو تعجب می کنم !
آیا می شود پیامبر اکرم (ص) تو را بیش از من دوست داشته باشند،
در حالیکه من میوه دل او " و عضوی از پیکرش و
شاخه ای از شاخسارش می باشم و غیر از من فرزندی ندارد.
پس از آن به نزد پیامبر اکـــرم (صلی الله علیه و آله) رفتند ...
و صحبتشان را در حـضـور پیـامـبر ادامه دادند،
ابتدا فاطمه (س) پیش دستی کرده و عرض کرد:
ای رسول خدا ! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم...،
من یا علی؟ رسول خدا (ص) فرمود:
تو به من محبوب تری وَ علی از تو برای من عزیزتر است !
آمدم اِی شاه پنـاهـم بده
خط امانـی ز گـناهــم بـده
ای حرمت ملجاء درماندگان
دور مـَران از دَرو راهــم بــده
لایـق وصـل تـو کـه من نیستم
اذن بـه یـک لـحظـه نـگـاهـم بــده
لشگـر شـیطان "بـه کمین من است
بـی کَـسَـم "ای شـاه پـَنــاهَـم بـده
درشـب اول کـه نــَهَنـدَم بـه قَــبر
نــور بـِـدان شــامِ سـیاهـَم بــِـده
ای که عطا بخش همه عالمی
جـمله حـاجـات مـرا هـم بـده !
حضرت علی بن موسی الرضا (ع) فرمودند :
تقوای الهی را "در همه امور "رعایت کنید،
وَ زینت بخش ما باشید وَ
مـایـه " نَنـگِــ مـا قــرار نـگـیرید،
سعی کنید: اَفراد را به محبّت و علاقه ما جذب کنید وَ
زشتیها را از ما دور نمایید.
مـا از هـرگـونـه عیبـــ و نـقصـی مُـبّرا هـستیم.
ریــزد بــراتِ عـفوِ خــدا؛ از نــظاره اش
دوزخ بـهشت میشود از یک اشاره اش
هـر پـادشـه کـه ضـامن آهـــو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا،او نمی شود
در طـوس پــاره تـنِ احــمـد بــود یـکی
آری ؛ رئـوف آل مـحمد (ص) بـود یـکی
این خلق ؛ خـاکِ پـای تـو یـا ثـامن الحجج
جـانِ جـهان فــدای تــو " یـا ثـامن الحجج
دستی که دستِ لطفِ خدا می شود تویی
شاهی که خود رفــیقِ گـِدا می شود تویی
سـلـطان نـدیـده ام زِ گـــدا گـیـرد احـتـرام
پیـش از سـلام زائــر خــود را "کـند سـلام
پـیوسـته دسـت بـَر سَـر زوار می کـشی...
توکیستی ?؟ کـه نـازِ گُـنه کار ؛ می کشی?؟