مـــــــــــادرانـــــه   !!!

مـــــــــــادرانـــــه !!!

و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
مـــــــــــادرانـــــه   !!!

مـــــــــــادرانـــــه !!!

و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ

پادشاهی زندگی می کرد ...

 

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی می کرد که وزیری داشت. 

وزیر همواره می گفت: هر اتفاقی که رخ می دهد به صلاح ماست.
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد ،

اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید، وزیر که در آنجا بود ؛ 

گفت: نـگــــران نبـــاشیــد ؛ 

تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست ! 


پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق ،
ناراحت شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد…
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند.  

پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و  

وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،  

پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیله ای رسید، 

که مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند،  

زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند ، 

زیــرا تـصـــور کــردنــد ، 

وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!! 

 

پادشاه را در برابر تندیســـ  الـــهــــــه خـود بـستنــد " 

تا وی را بکشند،  اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید:  

چگونه می توانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید ، 

در حالی که "وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !!!  

به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد.
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:  

اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه می گفتی : 

هر چه رخ می دهد به صلاح شماست ...." 

 

زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد، 

 امــا در مــورد تـــو چی؟ 

تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمی بینید، اگر من به زندان نمی افتادم ، 

مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که، 

 شــما را قـربـانـی نـکـردند ، 

مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب می کردند،  

بنابراین می بینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود! 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر حسین چهارشنبه 12 تیر 1392 ساعت 02:48 ق.ظ http://mydw.blogsky.com

bestmc.mihanblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد