سـلام بـر تـو؛ که نـدیـده تـو را عـاشـق شـدیم...
مهـدیـا! مـا شـهادتــــ می دهیم که عصیـان مــا،
غـیبتـــ تــو را " طـولانـی سـاختــــــ .
و معـترفـیم " بــه اینـکه جـهالتــــ مـــا،
بـرقلبــــ پـرعـطوفتـــ تـو " زخـمها زده استــــ.
مـا شـهادتــــ می دهیـم ، کـه کـتابـــ تـو را ،
نـخوانده بــستیـم وبـعضـاً " تـو را نـشـناخـتـه
معـرفی کـردیـم.
مـا شـهادتـــ می دهیـم کـه پیـروانی نـاسـپاســـ ،
بـودیـم ودشـمنـانـتـــــ را بـر تـو "جَــری ساخـتیـم.
امـا، ای رفیـع تـر از مـسند عـشق!!!
بـر مـا ببـخشــ قـصـورمـانــــ را " کـه قـاصـریـم.
و دعــا کـن بـر هـدایتـمـان " کـه گـمراهیـم....
و مـران مـا را کـه رمیـدگـان درگـه نـامـحرمـانیـم.
نـــگـارا ! تــو رادوستـــــ مـی داریـــم .
ای مـنجـی عـالـم بـشـریـتـــــ !
ای ابـــر قدرتــــــ !
ای پـادشـه خـوبـــان !
از احـرام انــتـظـار،
خـارج شـو و اعـتکـافِـــــ هـجـران را بـشـکن....
روزه غـربـتـــــ را افـطـار کـــن .
و نـقوس مـردگـان را زنـدگـی بـخـش.
هو الحبیب
انگار او منتظر است و ما غائبیم...
او برای ما میگرید...
یاعلی