اگــر شــرایـط زنــدگـی مــا خـوبـــــ نـیستــــــ ،
احتمالا " یکی از مسئو لیتهایمان را ؛ غفلت کرده ایم و
بـــه آن عـنایتـــ نـداریـم.
و آن مسئولیت "عَـــبد"بودن ماست ،
در برابر خـــداونـد قــادر و متــعال. مــا بــنده خــدائیم..
این مسئولیت بزرگـــــ را " ما حواسمان بــه آن نیست.
من اگــر بـاور داشـتم... "
یـقـین داشتم... " کــه بـَـنده خــدا هستم،
بــایــد " از خــدا تـبعـیتـــــ کـنـم.
( وَ یـکـــ جـوری " زنـدگـی مـی کــنم .) "
( یــک جــوری " رابــطه بــا هـمـسرم بـرقــرار مـی کـنم.)
کـــه خـــداپــسنــدانــه بـاشــد.
(اگر این رو بهش توجه نداشتم ... "
بــَراساس سلیــقه خـودم "
با همسرم رفتار و زندگی میکنم .!.ومسئولیتم و ایفا میکنم.)
مَـــثــلا :
امروز صبح از خواب برمی خیزم"
اگــرحالم خوبــه... عشق ورزی میکنم. !!!
فــردا صـبح " حـالـم خـوب نـیستــــ " بــَد خـلـقـی مـیکنم...!!!
انسانی کــه بــنده خــداستـــــ "
خــدا بـه او اجازه نـمی دهد،هر رَوشی که خواست رفتار کند.
خـــداوند متــعال می فر مایند:
اگر بنده من هستی! باید آن گونه رفتار کنی" که من می پسندم.
ای زن "حق نداری در برابر ظلم و بی احترامی کُــرنش کنی...
وکــیـل مـدافـع زَنـــــ ؛ خــود خــداونــدسـتــــ.!!!
و امـــا ... ای مَرد " حق نداری ، بی ادبی ، و........
بــد خـلقی و دروغ و دوروئـی داشـته بـاشـی.
و تابع نفس شیطانی خودتــــ باشی" نَــه نفس خدائی خودتــــ.
اگــر تلخ کــام بــودی باهـمـسرتـــــ "
عـبادیـات تـو را ؛ قـبول نـمی کـنم.
اگــر من بانگــاه خدائی در زندگی خانوادگی ام شکل گرفتم،
اگــردرنگــرش عبادی و الهی خودم زندگی کردم ... مَفاهیمش ،
خیلی متفاوت ست، با زمانی که تبعیت از نگاه شیطانی کنم.
خــــدایـــا " بــارالــها " پــروردگـــارا "
چـنـان کن سرانـجـام کـار ...
تــو خشنود باشی و ما رستگار.
.