مـــــــــــادرانـــــه   !!!

مـــــــــــادرانـــــه !!!

و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
مـــــــــــادرانـــــه   !!!

مـــــــــــادرانـــــه !!!

و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ

بــالارفتنــــ " دستــــِ علـــی(ع)

   

  چـه کـوتـاه اسـتــــ " فـاصـلـه مـیانِ ...  

  

       بـالا رفـتنِ دستِ علــی (ع)   ...  

 

     و بــالا رفـتن سـرِ حـسیـن (ع...  

  

 فـاصـله ای از ظُهـرغــَدیـر تـا " ظُهـرعـاشــورا ...   

 

ارثــــ مـادری ستــــ.!

حال و هوای قلب من امشب کبوتری ست

وقتی که کار صحن و سرای تو دلبری ست 

 

شبهای جمعه عکس حـرم زنده می شود

تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشری ست 

 

مـا را اسـیر عشق تـو کـرده ... ، تفضلت

با این حساب کـار شما ؛ ذره پروری ست 

 

بـا تـربتــــ تـو " کــام دلم را گشوده اند

آقـــا " اِرادتـَم به شما اِرث مادری ست.

امام 10شیعیان حضرت امام علی النقی(ع)

     

امــام دهـم شـیـعـیان حـضـرت امــام علـی الـنـقی (ع) ؛ 

نیمه ذیحجه سال 212 هـجری قـمری نـوشتـه انـد .  

پدر آن حضرت ، امـام مـحّمـد تـقی جـَوادالائـمـه (ع) ؛ 

و مادرش سـمانــه از زنـان درستــــ کـردار پــاکـدامـنی بـود کـه : 

دستِ قدرت الـهی او را برای تربیتِ مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ،  

چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید"و بدین مأموریت خدایی قیام کرد.

نام آن حضرت (علی) کنیه آن امام همام " ابـوالـحـسن "  

و لقبهای مشهور آن حضرت " هــادی " و " نـقـی " بـود .  

حضرت امام هادی (ع) پس از پدر بزرگوارشان در سن 8 سالگی " 

به مقام امامت رسید و دوران امامتشان 33 سال بود .

 

 جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف ؛ 

 جهان اسلام به مدینه می کشانید . 

 و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و  

 حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ،   

 نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

عرفه ، بارش رحمت الهی

  

  عرفه ، بارش رحمت الهی... 

   

عـرفـاتــــ نام صحرایی است وسیع و هموار،  

در دامنه کوهی به نام جبل الرحمه که در جنوب شرقی مکه  " 

طول تقریبی این صحرا دوازده کیلومتر و عرض آن ۵٫۶ کیلومتر است.  

عـرفـاتــــ در ۲۱ کیلومتری مکـّـه واقع شده است.

صحرای عـرفـاتــــ یا کــوه عـرفـاتــــ "  

محلی خارج از مکــّـه ‌است که ؛ 

حجاج در روز دوم حج در آن محل گرد هم میایند.  

حضرت آدم (ع) و حوا "  پس از هـبوط به زمین " 

و بعد از جدایی طولانی در این صحرا به یکدیگر رسیده " 

و با هم آشنا شده‌اند.  

عدّه‌ای نیز گفته‌اند عرفات (به معنای آشنایی) به آن علّت است که : 

حضرت ابراهیم (ع) در این جـا تـوسط جـبرئیل"  

با مناسک خود آشنا شد و به آنها عارف شد.

در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) نقل شده که : 

جبرئیل" روز عرفه بر حضرت ابراهیم (ع) فرود آمد و به او گفت:  

به گـناهـانت اعتراف کن و مناسک را بشناس " 

و لـذا چون او اعتراف کرد آنجا را  عـرفــاتــــ " نـامیـدنـد.

امام گـرامى بـاقـر الـعلـوم (ع) .

 در سال 57 هجری در شهر مدینه ؛ 

ستاره‏ای دیگر از ستارگان آسمان امامت و ولایت‏"بدرخشید . 

و با نـور خـود، عــالم را منّـور نمود .  

نام او "محــّمد " و کنیــه‏ایشان " ابــوجـعـفر " بود . 

که بعــدها بـه " بـاقــــر " ملّقب گشت. 

 

پدر گرامیشان امـام زین الـعابـدیـن (ع) پـیشوای چـهارم شیعیان جهـان،  

و مادرشان " ام عـبداللـّه‏ ، دختر امـام حـسن مـجتبی (ع) بودند،  

هم از نظر پدر و هم از نظر مادر فـاطمـی و علــوی بودند .  

آن حضرت در سال  94  بـعد از فــوت پـــِدر گــرامیشان‏ " 

عهده‏دار مقام امـامت و زعامت ‏شیعیان جـهان شدند . 

 

امــام گــرامى بـاقــر الـعلـوم (ع) ،  

دریــاى دانش را شکـافت و اسرار علــوم را آشـکارا ساخت. 

هفتم ذیحجه ى سال 114 هجرى در پنجاه و هفت سالگى " 

در زمان ستمگر اُمـــوى، 

هشام بن عــبد الـملک ،مسمـوم و شهید شدند. 

در شامگاه وفــات بـه امــام صــادق عـلیه السـّلام فـرمـودند:

من امشب جهان را بدرود خـواهـم گفت، 

هم اکنون پـــدرم را دیدم که شـربتـى گــوارا نـزد من آورد و  

نـوشیدم و مـرا بـه سراى جـاویـد و دیـدار حـق بشارت دادند. 

پیــوند آسـمانی حضرت علـی (ع) و زهـرای اطهر (س)

 

اوّلـین روز مـاه ذیــحـجـه...

ســالـگــرد ازدواج آسـمانــی ؛ 

حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام

و سـرور زنـان دنیــا و آخـرت ... 

حضرت فـاطمه زهــرا سـلام الله علیـها

بـــر هـمگــان مـبـــارکـــبـاد...

  

 لباس یـــاس بــر تن کرد زهـــرا ( س )   

 کــنارِ دستـــِـ او بنـشستـــــ " مــــــولا   

  
مـحــّمـد ( ص ) خــطبــه را خــوانــد؛ 
 

 و ... زهــــرا ( س ) بـــَلی گـفتـــــ ...   

   

ولــی من مـُطمَـئنـَم : بــَلـی ... نـــَـه ... یــا علــی ( ع ) گـفتـــــ...  

 

لـحـظاتــــ عـاشـقانه زنـدگـی" عـصاره خـوبیـــها.

 ...

اگــر چـه در خـانــه ؛ دو اُسـوه صـبـر و ایـمان و تـقـوا... ،  

کانون ساده زیستی،‌ زهد ، ایثار ، انفاق ، جهاد ، سیاست ،‌  

اندیشه، شجاعت و هزاران فـضیلت دیـگر بــود و  

اگر چه آنها مـحبوب تـرین انـسانـهای عـالـم هـستند و  

عمری پررنج و مصیبت داشتند !‌ 

و لیکن زندگی آنان خالی از لحظات شیرین و دلپسند " 

تفریح و شادی هم نبود.  

چــرا ؟؟؟ کــه علـی (ع) و زهـــرا (س)"  

هم انسانند و انسان هم به شادی و تفریح احتیاج دارد.  

   

شیرین ترین اوقات زندگی ، لحظاتی است که 

انسان چشم به معشوق خود می دوزد و او را می نگرد.  

و عاشقانه با او صحبت می کند و نهایت عشق و  

عاطفه خود را در کلام و نگاه ابراز می دارد. 

  

زنـدگـانـی علـــی (ع) و زهــــرا (س)   

 

پـــُـر استــــ "  از لـحظـات عـاشـقانـه و شـیـرین.

علــی (ع) می فـــرمــــاینــــد:          

        

((دائــماً به او می نگریستم و از دلـم غـم و انـدوهـها برطرف می شد.))

و فاطمه (س) خطاب به همسرش می گوید:

علی جان ! جانم فدای تو ! جان و روح من سپر بلای جان تو !  

یا اباالحسن " همواره با تو خواهم بود. چه در خیر و نیکی به سر ببری،  

چه در سختی ها و بلاها گرفتار شوی، همواره با تو خواهم بود.

و چه نیکو کلام خود را به اثبات رسانید و  

جان خویش را در طبق اخلاص نــهاد و فــدایی علــی (ع) شد.

اما از آنجا که : در بالاترین مراتب انسانیت قرار دارند،  

تفریح و شادیشان هم متناسب با روح متکاملشان و به دور از هر گونه،  

افراط و تفریط است.

مروری بر چند نمـونه زیبـا از زنـدگی سراسر زیبـای این بــزرگـواران " 

مـؤیـد مطـالـبـــ فـوق استـــــ :  

 

 

در شبــــ عـروسی شــان،  

اگـر چـه زنـان دَفـــــ می زنند و سرودهای شــاد می خـواننــد،  

امّا فضای مجلس خالی از تکبیر و سرودهای معنوی هم نیست. 

 

در صحنه ای دیگر زهرا (س) را مشاهده می کنیم که : 

در حضور علی (ع) با فرزندش حسین مشغول بازی کردن است و  

به او می فرماید :  

  

اَنتَــــ شَبیــها بــِأبــی  ...   لَــستَــــ شَبیــها بـِـعَـلـی ... 

 

تو به پدر من پیامبر شبیهی و به پدرت علی شباهتی نداری.!

و این موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شود.

در جای دیگری علی (ع) و زهرا (س) را مشاهده می کنیم که : 

به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و  

در قالب گفتگوی شنیدنی، تفریحی شیرین و دلپسند دارند.

علی (ع) می فرماید: ای فاطمه جان ! رسول خدا ،  

مرا بیشتر از تو دوست می دارد. و حضرت زهرا (س) پاسخ می گوید: 

از سخن تو تعجب می کنم !  

آیا می شود پیامبر اکرم (ص) تو را بیش از من دوست داشته باشند،  

در حالیکه من میوه دل او " و عضوی از پیکرش و  

شاخه ای از شاخسارش می باشم و غیر از من فرزندی ندارد. 

 

پس از آن به نزد پیامبر اکـــرم (صلی الله علیه و آله) رفتند ... 

و صحبتشان را در حـضـور پیـامـبر ادامه دادند،  

ابتدا فاطمه (س) پیش دستی کرده و عرض کرد:

ای رسول خدا ! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم...،  

من یا علی؟ رسول خدا (ص) فرمود: 

تو به من محبوب تری وَ علی از تو برای من عزیزتر است !   

 

کــاش من " یکـــ بـچه آهــــو ...

 

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را 

 
کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با پــسرم 
 

     

چونکه روزی مادر م می گفت:تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای 


پس بیا ... من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرای زمانه"مانده است
 

 
روز و شب در انتظارم "پس بیا 

    

*************

یاسر، خادم حضرت رضا(ع)می‌گوید:  

امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بودند :  

"اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم)  

و شما مشغول غذا خوردن بودید،بر نخیزید. 

 تا غذایتان تمام شود.  

به همین جهت بسیار اتفاق می‌افتاد که : 

امام ما را صدا می‌کرد و در پاسخ او می‌گفتند:  

    "به غذا خوردن مشغولند."  

       و آن گرامی می‌فرمودند :  

   "بگذارید؛ غذایشان تمام شود  ..."   

 

تَلقُ تُلوق تَلقُ تُلوق...

  

 

تـَلـقُ   تـُُُلـوق   تـَلـقُ   تـُلـوق 

 

می رسد این صـدا بـه گوش 


صدای رفتن قـطار ... بـِسوی مشهدُ رضا(ع)



مــا بــه زیـارت مـی رویــــم 


تــا بـه هــمه دعـا کـنیـم 


نـگــاهِ پــُر مـُحـبـتـی 


  بــه گـُــنبد طـلا کـنیم ...  

       


  

اِی مــارِِ پــیکَـــر آهـنـی 


اِمـشَبـــــ بــه مـشهـدم بــِبـَر 

 

 نـَـزدِ غَــریـبـــَــ الـغُـــرَبـــاء 

 

پیـشـِـ  مـُعـینــــَ الـضُعَـفــاء

 

 آقــــآ علـــی مـوسـی الــرضــا(ع)  

  

 

مـــاه دِگـــر " بــه کـــربــــلا ...

    

    
 
      اَلـلـــهُــمَ رزُقــــــنــا...   
   
 
حــدیثـــ شـریـفـــ و گـرانـمایـه سِـلسِـلَةُ ذَّهَبــــ 
  
زمانیکه حضرت رضا (ع) وارد نیشابور شدند،واز آنجا به سوی 
مامون خارج می شدند.محدثین آن دیار از حضرت خواستند" 
مارابه حدیثی آگاه نمی فرمائید؛ تا از آن بهره مند شویم؟ 
این در حالی بود که : آن حضرت در هـودجی، نشسته بودند، 
سر مبارک خویش بیرون آورده و فرمودند: 
شنیدم " از پدرم "وَ پدرم از پدرانشان 
که فرمودند: عزیزم و نور چشمانم"  
رسول خــدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:  
جبرئیل فرمود: از پروردگار عزّوجلّ شنیدم که فرمودند:  
  
کلمهٔ ( لا اِلهَ اِلاَ الله) حصار و جایگاه اَمنِ من است. 
پس هر کس به دِژ من وارد گردد، از عذابم در اَمان خواهد بود. 
محدثین گویند:  هنگامی که شترِ حضرت به راه افتاد،  
حضرت با صدای بلند فرمودند: 
  
اینـــ شـرطـهائی دارد ... 
 
وَ من خـود از جـمله آن شـرطـها هـستم.

حضرت معصومه(س)بـِشهر مقدس قُم خوش آمدید.

 

ورود حـضرت معصومه (س) بــه قـُـم " 

 

   

 در پـى اصـرار و تـهدیـد مــأمـون عـباسى سفر تبـعـید گــونـه ؛ 

 حضرت امـام رضـا (ع) بـه مَـرو انجام شد وَ آن حـضرت بـدون اینـکه : 

 کسى از بستگان وَ اهل بیت خود را همراه خود بیاورند ... 

 راهى خراسان شدند. 

 
 حضرت معصومه یکسال بعد از هجرت تبعید گونه حضرت رضا (ع)  

 به مَــرو، در سال 201 هجری قمری ، به شوق دیدار برادر و  

 ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده اى از برادران و  

 برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و  

 محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.  

 در شهر ساوه عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى  

 مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و  

 با همراهان حضرت وارد جنگ شدند،  

 در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند،  

 حتى بنابر نقلى حضرت معصومه (س) را نیز مسموم کردند. 

عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت  

حضرت معصومه وارد شده است، 

می توان مرتبه ای از عصمت ؛نـَـه در حــد ائــمه ؛برای ایشان قائل شد. 

این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛  

چرا که این حد از عصمت بمعنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ " 

نیز فراوان مشاهده می شود.     
به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا 
بر اثر مسمومیت "

از زَهــر جـَـفا، حـضـرت فـاطـمه مـعصـومـه (س) بیمار شدند. 

و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود،  

قـصـد شـهر قُــم را نـمودند.  

 

حدوداً در روز 23 ربیع الاول "  حضرت وارد شهر مقدس قم شدند.  

در محلى که امروز ( میدان میر ) نامیده مى شود . 

در منزل ( موسى بن خزرج ) وَ افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کردند.  

محل زندگی و عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام (بیت النور) بود. 

که هم اکنون محل زیارت ارادت مندان آن حضرت است.   

 

کـــوه حضرت خضر نبی (ع) در شهرمقدس قُـــم...

حـضرتـــ امـام جـعـفر صـادق ( ع ).

                    

حضرت امام صادق ( ع ) یکی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه و از  

سادات اهل بیت رسالت است .  

از این جهت به وی صادق می گفتند که هر چه می فرمودند: 

راست و درست بود و فضیلتشان مشهورتر از آن است که گفته شود. 

مالک می گوید : با حضرت صادق ( ع ) سفری به حج رفتم ،  

چون شترشان به محل احرام رسید ،  

امام صادق ( ع ) حالش تغییر کرد ، نزدیک بود از مرکب بیفتند و  

هر چه می خواستند لبیک بگویند ، صدا در گلویشان" گیر می کرد .  

گفتم : ای پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویید" لبیک ،در جوابم فرمودند: 

چگونه جسارت کنم و بگویم " لبیک ، می ترسم خداوند در جوابم بگویند:  

لا لـبیـکــــ ولا سعـدیـکــــ .  

   

ابو حنیفه رئیس فرقه حنفی درباره امام صادق ( ع ) گفت :  

من فقیه تر از جعفرالصادق(ع) کسی را ندیده ام و نمی شناسم .  

در روزگار ما " خود اعترافی  است بر استواری فقه جعفری و  

حتی برتری آن بر مذاهب دیگر .  

و اینها نتیجه کار و عمل آن روز امام صادق ( ع ) است .  

بیانات امام ( ع ) که در اثبات وجود خداوند حکیم ،  

به یکی از شاگردان واصحاب خود به نام "مفضل بن عمر" فرمودند: 

در کتابی به نام "توحید مفضل " و هم اکنون در دست است .  

 

عصر امام صادق( ع )یکی از طوفانی ترین ادوار تاریخ اسلام است . 

که از یک سو " اغتشاشها و انقلابهای پیاپی  گروههای مختلف ، 

بویژه از طرف خونخواهان امام حسین ( ع ) رخ می داد ،  

که انقلاب " ابو سلمه " در کوفه و " ابو مسلم " در خراسان وَ ایران  

از مهمترین آنها بوده است .  

و همین انقلاب سرانجام حکومت شــوم بنــی امــیه را برانداخت . 

و مردم را از یــوغ سـتم و بیــدادشـان رهــا سـاخت .  

لیکن سرانجام بنی عباس با تردستی و توطئه ، بنا حق از انقلاب " 

بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . 

  

درآخرین لحظات عُمرِ شریفشان به شیعیان فرمودند: 

هرگز به شفاعت ما نرسدآن کس که نماز را سَبُک بشمارد 

رئیس مذهب جعفری ( شیعه )

      

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ؛ 

رئیس مذهب جعفری ( شیــعـه )   

در روز 17 ربیع الاول سال 83  هجری چشم به جهان گشودند .  

پدرشان امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه "  

دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد.  

کنیه آن حضرت : "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است .  

حضرت امام صادق(ع) تا سن 12سالگی معاصر جد گرامیشان ، 

حضرت امام سجاد(ع) بود و مسلما تربیت اولیه ،تحت نظر آن بزرگوار" 

صورت گرفته و امام(ع)ازخرمن دانش جدشان خوشه چینی کرده اند. 

پس از رحلت امام چهارم مدت 19سال نیز در خدمت ، 

پدر بزرگوارشان امام محمد باقر ( ع ) زندگی  کردند. 

و از مبدأ فیض کسب نور می نمودند .  

و در عصر خود بزرگترین قهرمان علم و دانش گردیدند . 

زندگی پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر " 

از بنی  امیه ( هشام بن عبدالملک - ولید بن یزید - یزید بن ولید - 

 ابراهیم بن ولید - مروان حمار )  

که هر یک به نحوی موجب تألم و تأثر و کدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) 

را فراهم می کرده اند، و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور )  

نیز در زمان امام ( ع ) مَسند خلافت را تصاحب کردند و نشان دادند که: 

در بیداد و ستم بر امویان پیشی گرفته اند ،  

امام صادق ( ع ) در 10سال آخر عمر شریفشان"  

در ناامنی و ناراحتی بیشتری بسر می بردند .  

 

 

هشتم شوال سال 1344 هجری قمری

 

این واقعه‌ دلخراش را به همه " 

 

مسلمانان جهان تسلیت عرض می کنم.  

 

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری

پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود 

روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، 

سرانجام آن را اشغال نموده ،  

مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و  

دیگر قبور هم چنین ،قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص) 

قبور زنان آن حضرت"  

و قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس (ع) 

و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق(ع)  

و بسیاری قبور دیگرپرداختند.  

ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و  

روی قبور حضرات معصومین : 

امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق(ع)  

قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .  

اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود .  

آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، 

پس از 1.5 سال محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند. 

و پس از تصرف ؛ اقدام به غارت اشیای گرانبهای؛ 

حرم مطهر پیامبر اکرم (صلی لله علیه وآله و سلم)  

و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند.  

به کاسه های شیرنیازی نیست.

 

 

 بــه کاسـه هـای شــیر نیـــازی نیستــــ ...