مـــــــــــادرانـــــه   !!!

مـــــــــــادرانـــــه !!!

و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
مـــــــــــادرانـــــه   !!!

مـــــــــــادرانـــــه !!!

و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ

به درستی که خداوند متعال "

  

روزی در هوای گرم مدینه " زنی جوان و زیبا در حالی که : 

طبق معمول روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن 

و بنا گوشش پیدا بود" از کوچه عبور می کرد. 

مردی از اصحاب رسول خدا(ص) از طرف مقابل می آمد.  

آن منظره زیبــا"سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشای  

آن زیبــا شد که از خودش و اطرافیانش غافل گشت . 

و جلو خودش را نگاه نمی کرد. آن زن وارد کوچه ای شد و  

جوان با چشم خود او را دنبال می کرد.  

همانطور که می رفت ...                     

             

ناگهان استخوان یا شیشه ای که از دیوار بیرون آمده بود" 

به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت ،  

وقتی به خود آمد که خون از سر و صورتش جاری شده بود.  

با همین حال به حضور رسول اکرم (ص)رفت ...  

اینجا بود که آیه مبارکه نازل شد:
ای پیامبر! به مو منان بگو ؛ که دیده هاشان را فرو گیرند" 

که آن برای ایشان پاکیزه تر است . 

به درستی که خداوند متعال "به آنچه می کنند "آگاه است . 

 ( استاد شهید مرتضی مطهری )