اللـّهم عجل الولیّکـــ الفرج المـهدی علیه السّلام.
چه مسعود و مبارکـــ استــــ روزی که جـهان ,
از فـتـنه انگـیزی ها پاکـــ شود "
و حکومتـــ عـدل الـهی بر سـراسـر گـیتی گسترش یابد ,
و پرچـم عدالتـــ و رحمتـــ حق تعـالـی بر زمین افـراشته شود.
سلـطان توئـی .! کجــا ببـرم عرض حاجتی ...؟
ســائل مـنم ، چگــونه نگــاهـم نمی کنـی ...؟
اِنـّــالِلّــه وَ اِنــّـا اِلَــیهِ راجِـعـون
فاجعـه سقـوط هـواپیـمای مسافـربری ایـران 140
در تـهران قـلبمان را بـدرد آورد ،
به خـانواده عـزیزان از دستـــ رفـته تسلیت عرض میکـنم ...
و برای بازماندگان داغـدار آنـها صـبر آرزو میکـنم .
انـسـانـــها ...
اغلب بی انصــاف ..., بی منطـق و خـود محـورند.
اگر مهربان باشی ...
تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهّم می کنند.
اگر مـوّفـق باشی ...
دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت.
اگر شریف و درستـکار باشـی ...
فـریبت می دهـند.
آنچه را در طول سالیان سال بنـا نـهاده ای ...
شـاید یکـــ شـبه ویـران کـنند,
ولـــی ســازنده باش .
اگر به شـادمانی و آرامـشـــ دستـــ یابـی ...
حـسادت می کنند.
و ... نیکی های درونت را فراموش می کنند.
بـهترین هـای خـود را به دنیــــا ببخش ...
حتـّـی اگـر هـیچ گــاه کافـی نباشد.
ودر نــهایتــــ می بیــنی ...
هــر آنچـه هستــــ ,
همـواره میــان “ تـــو و خــــداوند ” استــــ .
شب جمعه حرم یار حسین (ع) را عشق است "
ذکـرمـا " اول هر کار حسین (ع) را عشق است .
به گـمانـم که ملاقــات کــنی حــیدر را "
گر بگویی 110 بار حسین را عشق است.
تا شنیدم که حسین است عزیز زینب (س)"
وسط روضه زدم جار حسین را عشق است .
روز عاشور پس از کشتن دشمن می گفت :
با لب تشنه علمدار، حسین را عشق است .
دور ارباب بگـــردند هـمه سـیارات "
ذکر سـیاره سـیار ، حسین را عشق است.
بارگـاه ائمــه بقـیع ( علیـهم السـّلام ) که :
حدود 90 سال پیش در هـشـتم ماه شـوال "
توسـط وهــابیـون تکـفیری تـخـریب و ویــران شد.
بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را
بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد
شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد
اللـّهم عجّل الـوّلـیک الفرج المـهدی علیه السـّلام.
درون قلب جهان ، انقلاب گشته بیا
نفس ، بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
این گلستان نبیّ بار دگر ویران شده
چشمهای منتقم ، بار دگر گریان شده
امــروز 5 شــوال ...
ورود حـضرت مسلم علـیه السّلام به شـهرکــوفه .
مثـل فــردایی هــجده هـزارنفـر ؛
باحضـرت مسـلم علـیه الـسّلام بیعـتـــ کردند.
اما روزی دیگـر وقـتی در مسـجد بعد از نماز جماعتــــ "
پشتـــ سـرش را نگـریستــــ خـبری از کـوفــیان بــی وفــا نبــود ....
مسـلم بن عقـــیل علـیه السّـلام "
مـرد پیـکار و قـهرمان پـیروزیــها ...
و از فــرزندان پــاکان بــزرگان و بـــرگــزیــدگا
از آل محـّمد مصـطفى صلى الله عـــلیه و آلـــه استــــ .
که خـــداوند آنان را مختص خود آفـــریده بـودنـــد .
رمضــان صـاحـبم ازمـن راضـی ستـــ ...؟
یـا کـه از روزه مـن نـاراضـی ستــــ ... *
خـدمتـــ یــار سـلامـم بـرسـان "
درد دلـها و کـلامـم بـرسـان .
دستــــ هـایــم را ...
به سوی خالق بی همتا بلند می کنم و می گویم:
خـــداونـدا "
روز عـید فـطر را برای ما " مـبارکـــ گـردان ...
و این روز را بـهترین روزهـای عـمر مـا قـرار ده.
از دروازه بنـدگـی ... بــا بسـم الله الـرّحمن الـرّحـیم "
عـبور مـی کـنیم.
آخــر مــاه شــد و ( مــــــاه ... ) نیــامد آخــر
سی سحر نـاله زدیـم ( آه ... ) نیــامد آخــر
بـا کلافی سر بـازار نشستیـم ... ولــی
حیفــــ شد " از غــم دوریش آخــر
جـان مـا از غــم دوریش به لبــــ آمــده استــــ
صـاحبــــ غیبـتــــ جـانکــاه " نیــامد آخــر
ترسـم این استــــ : دوبـاره به تبــاهی بــروم
مشعـل و روشـنی راه ..." نیــامد آخــر
اَلّلـــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـــد و آل مُحَمَّـــد و عَجِّـل فَرَجَـــهُم
تا " کـسی رُخ ننـماید نَبـَرد دل زِ کسی
دِلبـَـر مـا " دلِ ما بـُرد و بــِمـا رُخ نَـنِمود
کـاش در مابقـی این رمضـان ..." لایق دیـدار شوم
سـحری با نظر لطفـــ تــو بیــدار شـوم
کاش منّتـــ بگـذاری به سـرم مـهدی جان
تا کـه هم سـفره تـو لحـظه افــطار شـوم ...
یک عُـمـر غـریبــــ شـهر خـود مـانـد علــــ♥ــی(ع)...
وقـتی که شکافتــــ فــرق او در محــراب "
گـــفـتنـد :
مگــر ... نمــاز می خـواند علــ♥ــی (ع)...
با دیــده تـر ... "
نـمــــاز می خــواند علـــ♥ــی(ع) .
شبــــ تا به سحـــر ... "
نـمــــاز می خــواند علـــ♥ــی(ع) .
آن صبـح کـه سـجده گـاه در خـون غلـطـید ...
گـفتند :
مگــر نمــاز می خـواند علــ♥ــی (ع)...
...
ای دل بسـوز ... تا شب احــــیا نیــامـده.
تقــدیر مـا هنــوز " مــقّـدر نیـامـده.
فرقـی نکـرده ایـم " ز ِ اَحـیای سـال پیش.
گـوئـی بـه مـا " لبــاس تقـوا نیامده... !!!
قــرآن بـه سر گرفتن ِ اَحــیا پیش کـش.
تــوبـه ... چــرا ؟؟؟ سـراغ دل مـا نیـامـده ،
ای دیـده خـون ببـار بـرای گــناه خـویش.
آیــا هـنوز وقتـــ تمـنا نیــامـده ... ؟؟؟
الـهـی العـفـــو ... الـهـی العـفـــو ... الـهـی العـفـــو ...
( امـام حسن ( علیـه السّلام )
دارای قلبی پاک و رئـوفــــ نسبت به دردمندان جامعـه داشـتند "
و با خـرابـه نشینان دردمـند و اقـشار مستضعفــــ و کـم درآمـد"
همراه و همنشین میشـدند و دردِ دلِ آنهـا را ؛
با جـان و دل میشـنیدند و به آن ترتیبـــ اثــر میدادند.
و در این حرکتــــ انسـان دوسـتانـه "
جز خــداوند را مـدّنظــر نداشـتند .
نیز هیچگاه هر ضعیفـــ، ناتــوان و درمــانده ،
نا امـید از درب خـانه آن حـضرتــــ بر نمیگشتـــ ،
حـتّی خـود ایـشان به سـراغ فـقــرا میرفـتند و "
آنها را به منزل دعوت میکردند و به آنهـا غذا و لبــاس میدادند.
ولادتــــ با سعادت مظهر جــود و کــرم و بخـشش، برشمــا مبارک .
حضرت خـدیجـه (س) "
دعوت تاریخی شوهرش را وقتی ازغارحـرا آمدند،
با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال می کردند،
بی آن که در راستی او "
و اینکه خــدا او را تنها نخواهد گذاشت،
شکی دردل راه بدهد ...؟
آن همسر محترم :
ثروت کم نظـیر خودش را در اختیار همسرگرامی قرار داده بود تا :
در راه خـدا و دستگیری از فقیران انفاق کـند.
و توانایی مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشتند.
پیامبر اکـرم (ص) پس از وفات حضرت خـدیجـه (س) "
هرگز او را فراموش نکردند.
و از اخلاق و صفات او یاد میفرمودند .