مـــــــــــادرانـــــه !!!
و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
مـــــــــــادرانـــــه !!!
و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
سئـوال بسـیار جالبــــ و ...
سوال بسیار جالب و بی جواب علامه امینی از اهل سنت
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خ...واست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد.
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه :
نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود :
. سپس علامه امینی فرمود : قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند .
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته :
ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود "و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.
تجدید بنای حرمت باد مبارک.
عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک
در دیدۀ هستی قدمت باد مبارک
شـیعه به ثنـای تو کرمت باد مبارک
تجـدید بنـای حـرمت باد مبارک
کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر
دیدم که در این خـانه عـدو شد سبب خیر
ای سـامره‌ات کـرب و بـلای دگـر ما
بر خاک درت تا ابدالـدهـر سر ما
تا ابدالـدهـر و ذکـر سحر ما
مهر تـو بـه بـازار قـیامت ثـمر ما
عالـم بـه ولای تو ننـازد به چـه نازد ؟
شـیعه به ثنـای تو ننـازد به چـه نازد ...؟
عیــد سعـید قـربـان...
عـید سـعید قـربـان" بـر همگـان مبـارکــــباد.
بــر پیــکر عـالـم وجـود جـان آمـــد
صـد شُـکر کــه امـتحـان بـه پایان آمـــد
از لطفــــ خــداونـد خـلیل الـــرحمن
یکـــ عیــد بـزرگــــ بـه نام قــربان آمـــد . . .
در مـوعـودِ نگــاهِ زیبــایتـــــ ،
اسماعیل شده ام که قربانی چشم های روشنت باشـم ...
بگو :کـدام قـربانـگاه را برای آخرین نـَفـسَم بـرگـزیـده ای ...
ای خـلیل من ...
عـــید قـــربان؛ روز ذِبــح نـَفس با تیـــغ تـقــــوا
جدایى از هر آنچه کـــه غـیرخــــدایـــى است.
در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را،
هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود.
عید قربان "عید سر سپردگی و بندگی است.
عید قربان "در اسلام ؛ جشن گرفتن ایمان محکم برای جانسپاری است.
عید قربان "عید نزدیک شدن دل هایی است که به قرب الهی رسیده اند.
عید قربان "عید برآمدن روزی جدید و انسانی جدید" است.
آیــا اسماعیلتــــ را بـه قـُربـانـگـاه آورده ای ... !!!
اسماعیل تــو کیستـــ ؟ کــجاستـــ ؟ چیستـــ ؟؟؟
مقام و منزلتتـــ ؟ آبــرویتـــ ؟ جــایگاهتــــ ؟ شغلتـــ ؟
دارائیتــــ ؟ خــانه اتــــ ؟ یـــا... وجــدانتـــــ ؟ ... ؟
میـدوارم: آنـچه ... حضـرت سیّـد الشهـدا " آقــا امام حسین(ع) "
دردعای عـارفانه عـرفه و قـربان "
از خداونـد طلبیدند" ارزانیــتان بـاد.
روز عـرفــه از اعیاد بزرگـــــ ...
روز عــرفه از اعــیاد بزرگـــ استــــ هر چند به اسـم عیـــد ،
نامگذاری نشده و روزی است که حـق تعــالی بندگانش را "
به عبادت و اطاعت فرا خوانده و جود و احسان خود را ؛
برایشان گسترانیده و ، وعده به آمرزش گناهان و
پوشانیدن عیبــــ هایشان داده است.
روز عــرفـه " فضیلت و جایگاه ویـژه‌ای دارد،
و شب عرفه از لیالی متبرکه و شب مناجات ؛
با قاضی‌‌الحاجات استــــ.
و تـــوبـه در آن مقبول و دعــــا در آن شب،
مستجاب است و هر که این شب را به عبادت به سر بـــرد،
اجر و پاداش ۷۰ ســـال عبـادت را دارد.
از بهترین دعاها در این روز ؛
دعای ۴۷ " امام زین‌العابدین (ع) "
در صحیفه سجادیه و دعای عرفه سید الشهدا " ست.
روایت است روز عرفه هر دعایی که دوست داری ! برای خود بخوان...
و دعا کن بکوش که روز عرفه، روز دعا و نیایش و درخواست است.
چــه زنــده باشند و چه از دنیـــا رفـته باشند...؛
از مهمترین اعمال در این روز ، دعـــا برای برادران مــؤمن استــــ.
13 روز " تا غـــدیــر
دســر ژلـــه طـالــبـی ...
دســر ژلــه طالــبی
مــواد لازم :
طــالـبی سـالم و گــرد : 1 عــدد
پــودر ژلــه : 1 بسته هر طـعـم و رنگـی کـه دوستــــ دارید .
آب جـوش : 1 لــیوان
آب سـرد : نـصفـــ لــیوان
طــرز تــهیه :
پــودر ژلــه را در آبجـوش حل کرده و آب ســرد را به آن اضــافه کــنید .
طالبی را شسته و بعد تــه آنــرا به انـدازه ای که بتــوانید "
با یکــــ قـاشـق دانـــه هـای آنــرا در آوریــد ...
بصــورت دایــره ببــرید و دانــه ها را خـــارج کــنید .
من از ژلـه هلـوی فـرمـند استفاده کردم به دودلیل ...،
اوّلا ژلـه هلـوی فـرمـند خـیلی خـوش طـعمه "
دوّمـاً بخــاطر رنگـــ و طعـمش با طالـبی 
ژلـه رو کــمی سفتــــ تر آمــاده کــنید.
بعـد هـم انگـور یا دانه های انـار یا هر مــیوه که مایلید ... اضافـه کـنید.
مــایع ژلــه که کمی سـرد شـده درون طالــبی ریخـته و "
قسمتـــ بریــده شده را دوبــاره روی آن گـذاشـته و "
طالــبی رو به صـورت ایستاده ۴ سـاعتـــ دریخچـال قـرا ر بـدهید "
بعـد با یکــــ کــارد تیــز آنرا به قـطـعـات دلــخــواه بـرش داده "
در ظـرف بـچـینـید ؛ و زیـــبا تزئــین کنید...
و سـرو کـنید .
جـوانتـرین امـام شیعـه ...
ای شیـعـه بزن نـالــه و فــریاد امشبـــــ
از غربتــــ آن غــریبــــ کـن یــاد امشبـــــ
مسمـوم شـد از زهــر ...، جــواد(ع) بن رضـــا(ع)
در حجـره ی در بسـته ی بـغــداد امشبــــ ...
عــرض تسلیتــــ به مناسبتــــ شـهادت جـانسوز جـوانتـرین امـام شیعـه ،
امـام تــقی الجـــــواد (عـلیه الــسّلام) .
ای بـهارِ نُــهُــم ...،
بایــد تـــو را بــه جانِ "جوادتــــــ" قــسم دهـد
یعنـی که هشــتِ زائرتـــان در گـرو نُــه اســت
شـهادت مظلـومـانـه جـوانتـرین شمـع هـدایت و
نـهمین بحـر کـرامت ، تسلیت و تعزیت باد .
بـَچـّه ها خانه اُسـتاد اینـجا ...
عَـمــو زنـجــیــر بــافـــــ...
عمـو زنجــیر بافـــ از ادبیــات عـامـه می آیـد کــه:
برای آن نمیتوان زمانی قائل شد ...
عـمـو زنـجـیـر بـافــــــ!
بلـــــه
زنجــیر مــنو بـافـــتی ...؟
بلـــــه
پشت کــوه انـداخــتی ...؟
بلـــــه
بابا اومــده ...!
چـی چـی آورده ...؟
نخــود و کـشمـش ...!
بخــور و بیـــا
با صــدای چــی ...؟
با صــدای آمـــوزگار مــهربان کلاس اول من"
( اسـتاد سـیـّد حـسن نیـــرزاده نــوری )
نــام واقـعی عـمو زنجیربافـــ،
اسـتاد سیّـد حـسن نیــرزاده نــوری
مـی باشـد.
روی مزار ایشان در صحن حرم حضرت عبدالعـظیم حسنی(ع)
این جـملات به چـشم می خــورد:
بـَچـّه ها خـانـه اُسـتاد اینـجاستــــ...
این آرامـگاه جـاودانـه کـالـبد عـشق و ایثــار
استاد سـیـّد حـسن نیــرزاده نــوری
فرزند دکـتر مـیر غـلامـحسـین نـَیـرزاده نوری
که در شـهریور ١٣۶٢ در سن ۵٣ سالگی
به دیـار یـار شـتافتـــ ، آمـوزگــاری کــه
طـَرحی نـُو در اَفـکـَند وَ بـا زمـزمه مَحـّبَتـــ "
گـریـز پـایان را ...
به مکتبــــ آورد و بـا رَه تـوشـه هایِ سَرشار از خدمت
بـه میـهـمـانی دوستـــ رفتـــ.
قــَدر اُسـتاد نِـکو دانـستن ...
قــَدر اُسـتاد نِـکو دانـسـتن ...
حیفــــ اسـتاد بـه منـــ یــاد نــداد .
ای مِـهربـانـترین اُسـتادم " پــِدرِ عـَزیزَم؛
کـلاس اوّلِ دبسـتان" بـا حـضورگـرمتـان "درمدرسه علوی،
با آن هــمه مِـهر و وَفــای وَصـفـــ نـاپـذیـر را ؛
هـیچگاه ... هـیچگاه " فراموش نخـواهم کـرد .
بـــرای شادی روح پــُر فـتوحـشان
(( صـَــلـواة ))
( گسـترده شدن زمین )
( دحـــو الارض ... )
یکشنبه سی شهریور مطابق با بیست و پنجم ماه ذی‌القعده ، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین ، به جهان خاکی حیات بخشید ، از این روز ، بخش‌هایی از کره زمین , که سراسر از آب بود , شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکی‌های امروزی درآمد.
مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.
( دَحـــو ) به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده‌اند ، منظور از ( دحوالارض ) ( گسـترده شدن زمین ) این است که در آغــاز ، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود ، این آب‌ها ، به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی‌ها و بلندی‌ها یا شیب‌های تند و غیرقابل سکونت بود ، بعدها باران‌های سیلابی مداوم باریدند ، ارتفاعات زمین را شستند و دره‌ها گستردند ، اندک اندک زمین‌هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان ، کشت و زرع پـدیـد آمـد ، مجموع این گسترده شدن ، ( دحو الارض ) نامگذاری می‌شود.
از امیرالمومنین علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.
کپکــــ رب" آب‌غـوره و آبلـیمو "
رب ، آب‌غــوره ، آب لــیمو
***************
اگر ماده غـذایی کـپک زد ، اصــلاً نباید آن را مصرف کرد.
چون علاوه بر سم‌هایی که به وسیله کپک در ماده غذایی تولید شده "
و در لایه‌های پایینی نفوذ کرده ...،
از بطـری‌های آب معـدنی "
برای نگـهداری آب غـوره و آب لیمـو استفاده نکنید ...؛
زیـرا مـواد اسیدی مـوجـود در آب غـوره و آب‌لیمـو "
می‌تواند با دیواره ظروف پلاستیکی فعل و انفعالات نامطلـوبی ایجـاد کـند و
دور از جان شما عزیزان " سمی و سرطان‌زا شود. برای نگهداری آنها از
ظروف شیشه‌ای استفاده کنید و بـهتر است این ظروف شیشه‌ای ، تیـره
باشند تا کمـتر نــور را از خـود عـبور دهـند.
من ... رب گوجـه فرنگـی را در کـیسه فـریزر میریزم ؛
به قـطر یک سانتـــ صــاف میکنم " در ... فـریزر میگذارم .
و موقـع استفاده یک تکــه از آنرا براحـتی بر میدارم.
یا بعـد از هر بار مصرف ٬ مقداری روغن داخل ظرف رب میریزم "
به اندازه ای که سطح رب کامـلاً پوشیده بشـه ...
اینجـوری رب " اصـــلاً کپکـــ نمی زنــد .
یـــادمـان نــرود ...:
همه ی انــسان ها نسبت به خــود ،
خـودآگاهـی دارند ولـی مـدام تـوجــیه می کنند ...!!!
در روز حـساب ...؛ تمــام این سایت ها،
نکند که شـرمنـده شـویـم ...
چـرا بشـر اورا نمی خـواهــد .؟
دوازده قـرن استــــ که :
هر صـبح و شـام ، طـلوع و غـروب خـورشید را نظاره می کند.
صــدها سال استــــ که :
بی صـبرانه منتـظر بیـداری انسـان هـا "
به ویـژه شـیعیان و صـدور فـرمان الـهی ظـهور استـــ.
تعجبــــ اینجـاستــــ که :
چـرا بشـر اورا نمی خـواهــد .؟
چــرا شیعیانش آن گــونه کــه باید یادش نمی کنند .
و برای ظـهورش دعــا نمی کنند ...!؟
برای سلامـتی آقــا امـام زمـان صلـوات
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج