مـــــــــــادرانـــــه !!!
و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
مـــــــــــادرانـــــه !!!
و لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
اوّلین جمعه سال استـــ ...
آسمان غرق خیال است "کجایی آقــا ...؟
اوّلین جمعه سال است کجایی آقــا ...؟
یک نفس عاشق اگر بود زمین ، می فـهمید"
عاشقی بی تو محال است ،کجایی آقــا ...؟
قــند در دلــم آب می کـنند "
زمـانـی که نام زیبایتـــ در هرکجا به گوش می رسـد .
دنیـــای مــن هســتی ... !!!
بـهترین پــدر دنیــایــی ... !!!
مـهربانیتــــ از دور هم حس می شـود ...
نمی شـود ؛ دوسـتـتان نداشتــــ و نا امــید بــود ...؟!
بــهار آمــد و یـــار نیــامد ...
اَلسّلامُ عَلیکـــَ یا اَباصـالِحَ المَـهدی ؛
سـلام بـر تـو و سـلام بر کـسانی کـه :
آمـاده کننـدگان و زمـینـه سـازان ظـهور تـو هـستند.
ما فرش می کنیم وجودمان را برای گامهای زیبای شما مهدی جان ...!
ما با اشکــــ چشـم مان راهـها را شسـتشو می دهـیم.
بــوی بـهار می آیــد ...
خوش به حال آن شامه هایی که می شنوند این بو را و حس می کنند "
و استشمام آن را "با همه وجود خودشان دارند لمس می کنند.
البتّه ما برای خداوند هیچ تعیین تکلیف نمی کنیم.
او هست و قضا و قدرش و حکم حتمی اش و آنچه که در روایات هست"
امـر فـرج ولـی اش را یک شــبه اصـلاح کـند.
گر خدا خواهد کشتی آنجا برد و اگر ناخدا جامه از تن درد
ما باید زنگـارقـلبمـان را پاکـــ کـنیم ..."
و چشم مان را آماده تـلألــو آن خـورشـیدعالمـتاب کنیم ...؛
ان شــاء الله .
( اســتاد نقــویان )
چه کسی راه به روی تـو گـشوده ؟
وَ اِی کـاش کـه این جمعــه بیــایـی ...!
دل من تاب ندارد ، همه گویند به انگشتـــ اشاره ،
چـه کسی در پـی هـر غصـۀ تـو اَشکـــ چکـانده …؟
در بـه در کـوچـه‌ی تنـهاییــم ...
شاید این جمعــه بیـاید ... شــــاید
پـرده از چـهره گشـاید ... شــــاید
دست افـشان ... پای کـوبان می روم
بـر درِ سلــطان خـوبـان می روم
می روم بار دگــر مسـتم کـند
بی‌سـر و بی پـا و بی‌دسـتم کند
با همـه‌ی لـحن خـوش آواییــم
در بـه درِ کـوچـه‌ی تنـهاییـــم
ای دو سـه تـا کـوچـه زِ مـا دورتر
نغمـه‌ی تـو از همــه پـر شـورتر
کـاش کـه این فاصــله را کـم کـنی
محنتـــِ این قافلـــه را کـم کـنی
کـاش کـه همسـایه‌ی مـا می‌شدی
مــایـه‌ی آسـایــش مـا می‌شدی
هـر کـه بـه دیـدارِ تـو نـایـل شـود
یکــ شــبــــِ حـلالِ مسـائـل شـود
هـر چـند حضـرتـــــ حجتـــــ ( عج ) "
از نظر ما غایبــــ وَ ما از فیض حضـور آن حضرتـــــ محـرومیـم؛
ولی اعمـال و راه و رسـم آن حضرتــــ را می دانیــم ...؛
یا آن بزرگــوار را " با اعمال و رفتار مان " خشنود می کنیم وَ سلامی
" هر چنـد ضعیفــــ و نـاقـابـل " خـدمتشـان می فرسـتیم ...؛
و یا آن حضرتـــ را با اعمـال نـاپسـند، نـاراضـی و نـاراحتـــ می کنیـم ...!
انتظـار ظـهور و فـرج اِمـام زمـان (عج)،
بـا اذیّتــــ دوسـتان آن حضـرتــــ، سـازگـار نیستــــ ...!
هـر کس بـاید بـه فـکر خـود باشـد و ...
راهی برای ارتبـاط با حضـرت حجتـــ (عج) و فَــرَج در کار خـود پیـدا کـند،
خـواه ظـهور و فَــرَج آن حضـرتــــ دور باشـد، یا نـزدیکــــ ...!
چـــه انتظـار عـجیـبـی ...!
از زمــان غیبتـــــ کــبریِ "مـهدی مـوعـود (عج) تا کــنون 1140
سال شمسی1 ماه 13 روز 4 ساعت 24 دقیقه 26 ثانیه گذشته "
و زمــان ........ همچنــان در گـذر استــــ .
آیا هـنوز زمـان آن نـرسـیده کــه :
خـودمـان را برای ظـهور آن نـازنیـن بـشـر آمـاده کـنیم ...؟
چــــه انتظــار عجیبــــ و غـریبـی !
تو بین منتظران هـم " عــزیز تر از جـــان " چـه غـریبـی !
عجیبـــ تر که چه راحتــــ، نبودنتـــ شده عادتــــ،چه بی خیال تر از آنیـم ...
نــَه کـوششی نـَـه تــلاشـی ... ،
فـقط نشـسته و گـوئــیم : خـــدا کـند کـه بیـایـی ...!
شـکوه آمـدنتــــ را ببـخش بـــه چـشـمانــم
بیـــا الـــــــهـه غـربتــــ سـوار صــحـرایــی .
هـرکـه بـه یـارشـــ نـرسـد ...
دردناکــــ ستـــــ " که عاشق به مرادش نرسد
در پی یـــار شـود " پیـــر و به یــارش نرسد
روز و شبـــ ؛ منتظـر لحظـه مـوعــود شـود
دل خراش ستـــ ؛ تا آخر عمر به مرادش نرسد
در میان همـه گـُـلها " گُــل دلخـواهِ خـودش
خود بکــارد ... ولـی آخر به گُــلابـَش نرسد
خون به چشمش برسد "هر که به یارش نرسد
چــه عــذابـی ستـــ ...! کـه معشـوق به دادَش نرسد
دسـتان مـا را رهـا مـکن .
برگـهای زرد جـهالتـــ بر درختــــ زنـدگـیمان سنگینی میـکند "
بایــد تکـانـی بـه خـود بـدهـیم .
بـهاری شـویم تا برگــهای سـبز سعادتـــ جایگزین آنـها شوند.
تنـها تکـانی کـوچکـــ.؛ تا سـرسـبزی راهـی نمـانـده.
یـا صـاحبــــ زمـــانــــ " در کــور سـوی مسـیر ،
این تـویی که فـانوس ایمـان را به دسـتان بی فـروغ دلــمان "
مـی دهی و مقتـدای این رَه پیـچ در پیـچ مــا می شـوی .
دسـتانـــِ مـــا را رهــا مـکن .
آرزو میـکنـم وقـتی آمــدی ...
دِلــواپـَـسـم ...
دِلــواپـَـسم ، نیامدنتـــ آقا برای چیست؟
این بیـقراری دلِ شیدای ما برای چیست؟
شــاید گناه من شده بر غیبتتــــ دلیل
این بی حیایی منِ رسـوا برای چیست؟
آقا ببخش، نامه ی اعمال من سیــا است
این گریه های بعد تماشا برای چیست؟
صاحب زمان تویی، به تو دل بسته ام ولی
نَفسـَم کُـشد مرا به گُنه ها، برای چیست؟
این جمـعـه ها که میگذرد بی حضـور یــار
درد مــرا کـُشد به درازا ... برای چیست؟
دِربـــی و آبــــی و قــــرمـز ...
مـَـهدی جــان :
اینــ جـمعه هـم " ۲۷ دی مــاه ...
قطعــاً نـخـواهـید آمــد ... !!! چـــــرا ؟؟؟
چـون همـه فـکر دربـی " آبـــی وَ قــرمـزنـد !
ای کـــاشــــ :
این همه تعصب برای اهل بیتـــ (ع) بـود به جای فـوتبال ...!!!
با همینــ ها مدتّـهاستـــ سـرمـان را گــرم کــردند "
و یکـــ شـبه میلــیاردهـا تـومـان خـرج سـاق پـاهــا "
مــا هم دلخـوشـ و سـرخـوشــ تـر از دیــروز ... !!! ...
**** اَللّــهُمَ عَـجـِـلِ الــوَلـیّـِکــَــ الــفَـرَج
آغاز امامتــ مـهدی موعـود (عج)"
نــهم ربیـــع الاول
سالـروز آغــاز ولایتـــــ و امامتـــــ و زعامتـــــ
آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها،
حضرت مهـدی مـوعـود (عج)
بر منتظران و چشــم انتظــاران ظهــور تبریکـــ و تهنیتـــ بــاد.
در تاک مگر شراب پنهان نشده ؟
در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده ؟
ای بی‌خبران که مُنکر صبح شدید
در شب مگر آفتاب پنهان نشده ؟
بیا عصاره حیدر، بیا چکیده ی زهرا
بیا که بوی رسولی ، بیا که نور خدایی
شب غریبی مان می شود به یاد تو روشن
تویی که در همه شبـها چراغ خانه مایی
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را !
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را !
شبــــ تاجگـذاری مـولای منتـظران بر شـما مبــارک باد ...!
آغاز امامت امام عصـر (عج) را برای این جشن می گیریم که ایشان تنها امامی است که زنده و الان غایب هستند ، اما ناظر بر اعمال " و برنامه ها و کارهای ما هستند .
آغاز امامت مـهدی مـوعـود (ع) را برخی به عیــدالله اکــبر ( غــدیر دوّم ) بیان کردند: مردم در غــدیر با امام علــی (ع) بیعت کردند و این روز هم با امام عصـر (عج) بیعت می کنیم .
سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر(ع) در حقیقت امتداد غــدیر بلکه خود غــدیری دیگر است.
مـهدی جان !
ای کاش می دانستم چشمان پاک کدامین خاک، حضور سبز تو را به تماشا نشسته است و بر نرمی قدم هایت بوسه می زند.
مـولای من !
ای کاش می دانستم کدامین سرزمین غریب با وجود نازنین تو آشنایی دارد وآغوش خویش را برای مهربانی هایت گشوده است .
یابن الـحسـن !
سخت است برای من که سایه همه مردم "
از میان کوچه ی نگاهم بگذرد،
اما پنجره ی چشمانم به روی خورشیدِ زیبای تو بسته باشد "و باغ دلم از بـهار صدایت بی نصیب .
ان شـاء الله خـداونـدمتـعال"
به زودی های زود فـرج مـولایمان را نزدیک فـرمایند .
اللـّهم آمین
درودهایت بر او و بر پدرانش .
اَللَّـهُمَّ کـُنْ لـِوَلِیِّکَـــ الحُجَهِ بنِ الحَـسَن
خدایا، ولىّ ات حضرت حجّه بن الحسن
صَلَـواتُکَـــ عـلَیـهِ و عَـلی آبـائِهِ فِـی
که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
هـَذِهِ الـسَّاعَـهِ وَ فِـی کُـلِّ سَـاعَـهٍ
در این لحظه و در تمام لحظات
وَلــِیّاً وَ حَـافِظـاً وَ قَـائِـداً وَ نَاصِـراً وَ
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر
دَلـِیلًاً وَ عَـیْنا ًحَـتَّى تُسْـکِنَهُ أَرْضَکَــــ
و راهنماودیدبان باش،تااو رابه صورتى
طَـوْعـاً وَ تُمـَتعَهُ فـِیهَا طَـوِیـلا"
که خوشاینداوست؛
مدّت زمان طولانى ساکن زمین گردانیده،
تـرکـــ یـار نتـوان کــرد ...
فـرا رسـیدن اربـعین حـسینی
بر حضرت صاحبـــ العصر و الـزمـان حضرت مـهدی (عج) ،
رهـبر آزادگـان جـهان ، و شیعیان و عاشقان ان حضرت
تسلیت عرض می کنیم.
اِی غـزلــواره ی عـشق ... !
بـر کـویـرسـتان احـساس مان ببـار و شهد شـیرین هـدایت را "
بـر رگـــ هـای وجـدان مـان بنـوشـان.
ای زیبــاتـریـن نــامِ خـــــــدا "بـر زمـین.
دلــم بــه غـیر تــو اُلـفتـــ بـه کـس نمی گـیرد
چـو بـُلبـُلـی ستـــ کـه جـا در قـَفس نمی گیرد
بـه حـرفـــ زشتـــ بــدان تـرکـــ یـار نتـوان کــرد
کـسی کـه دل بـه کـسی داد پـس نمی گـیرد
( اَللّــُهـمَ عَجِـّلِ لِوَّلیـِکــــَ الفَـرَج )
من که دارم ادعای شیعه گی،
هیچ داری از دل مهدی (عج) خبر؟
گریه های هر شبش را تا سحر؟
او که اَرباب تمام عــالم است،
من بمیرم، سر به زانوی غم است،
شیعیان ! مهدی (عج) غریب و بیکَـس است،
جان مولا معصیت دیگر بس است،
شیعیان ! بس نیست غفلت هایمان؟
غربت وتنهایی مولایمان؟
ما عَبید و عَبد دنیا گشته ایم،
غافل از مهدیِ (عج) زهرا (س)گشته ایم،
من که دارم غربت وتنهایی گی،
چه بگویم من به جز شرمندگی…؟
(( اللّــهم عَجِـّلِ لوَّلیـِکــــَ الفَـرَج ))
پشتــــ و پنــاهِ ما ...
بـِســمِ اللهِ الـرََّحـمنِ الـرَّحـــیـم
بنــام خــداونـد همه مـِهرِ مـِهروَرز
حَـسبُــنَا الله وَ نــِعــمَ الــوَکـــیل...
سـوره مبارکه آل عمران 173
پـشتــــ و پنــاهِ مـا خــداسـتــــ ...
وَ چـه پـُشتــــ و پـَـناهِ خــوبـی .
گرچه عمری ست که از دیده نـهانی آقــــا!
به خــدا سـبزتـریـن مــرد جـهانی آقــــا!
دلم از خاطره خوب به تنگ آمده استــــ...
کاش ایـن جـمعه خـودت را بـرسـانـی آقــــا!
اَللـّـهُـمَ عَـجِلِ الــوَّلـِــیکـَــ الــفَرَج